مِلودِیِ قَلِبِـ

آدمی که درحال گریختن از خویش است.

وقتایی که خستگی تو وجودته

برخی اوقات خستگی در بند بند وجودت رخنه میکند و قصد بیرون آمدن هم ندارد.